بس سرخوش و مستیم از این دور که گشتیم
دو هفته ای که به دلیل آبله قربونت نرفتی مهد، دو هفته ی پایانی این سال بود. درست سال پیش اول تیرماه به مهرآیین پیوستیم و تا امروز یک دور کامل رو با آیین مهرش سیر کردیم. شنبه ی پیش بود که خاله فریبای مهد زنگ زد بهم که بریم وسایل و پرونده ی امسالت رو بگیریم. فرداش که کیسه ی وسایل و فایل خوشگل جزوه هات رو دیدم دلم تکون خورد. حدود 365 روز در حال و هوای مهر بودیم، چه خوش و چه زودگذر! به غیر از 5 تا پروژه ای (من، دست من، لباس من، درخت، آب نبات) که گزارش ریز به ریزشون رو در طول سال پس از اتمام هر یک دریافت کرده بودیم و از تک تک صفحات گزارشا عکس دارم، به غیر از برگه های گزارش دو هفته یکباری که به جزئیات، مهارتهایی که در هر زمینه ی ماهیچه ه...